نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

سلام خوش آمدید

دارم به گذشته فکر میکنم

به گذشته نه چندان دور

به حال اکنونم فکر میکنم

به اون خواب ها فکر میکنم

به اینکه اگر نیتم برای تو نبود 

کم آورده بودم و الان معلوم نبود کجا بودم

به اینکه منو کشوندی قرار دادی توی مسیرخودت

به اینکه آدم هایی رو توی مسیرم قرارم دادی

خودت حذفشون کردی

که هرکدوم یه درسی برای من داشتن

که منو بزرگ کنن 

از خیلیا آدما ممنونم

از مدیر قبلیم ممنونم 

چون باعث شد انسان ارزشمند بشم

دست از خال زنک بازی بردارم

اگر اون دختر نبود و سرنوشت مدیرم نمیدیدم

هیچ موقع اینقدر محتاط تر توی روابط اجتماعیم و کاریم نبودم

که باهرکسی صمیمی نشم که هرکسی رو توی مسیرم قرار ندادم واقعا ممنونم ازت

وهرلحظه و هرجا وقتی اسم از تغییر کردن من اومد 

گفتم اون سه سال کار کردن باعث شد تغییر کنم و عاشق تغییرکردن بشم

تو بهم نشون دادی که ببخشم حذف کنم و تغییر کنم و نگاه به آدما بنده خدا باشه

هادی قاسم هدفم توی زندگی قشنگ تر و ارزشمند تر کرد

گفت ما آدمایی هستیم که جانمان درکف دستمونه و ما انسان های ارزشی انقلابی باید جونمون برای این و آب خاک بدیم اصلا رسالتمون این هست

واقعا نگاهه قشنگیه 

وقتی اینجوری نگاه کنی

نه گلایه ای داری

نه عصبی میشی

نه اصلا بایدها ونبایدهای آدما برات مهمه

و به جاش آدم های ارزشمندتر توی زندگیمون میاد بازم بابت رزق که دادی ممنونم

به این فکر میکنم رشدم دادی 

به این فکر میکنم قویم کردی

به روزهای تیر و تاریک فکر میکنم

که تو روشن کردی

دارم فکر میکنم 

من این نبودم

تو خریدیم

تو بهترینی 

و هر لحظه برای آمدنت برای بودنت ثانیه ها رو میشمارم

همه جای جهانم رو به دنبال تو میگردم

مولایم عزیزم

سالروز امامت برهمه مبارک

  • مهدیه(سحر) حیدری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نسیم سحر🥰

بسم رب الحسین
من ان عاشق دیوانه حسین را دوست میدارم
من ان عبد گناه کارم حسین را دوست میدارم
من ان چهره دل خونم حسین را دوست میدارم
وقتی که سخنان رهبرم رو می شنودم که می گوید این عمار تنم به لرز می افتد می فهمم که رهبرم هنوز که هنوزه عمار ندارد
ای کاش زمانی فرار رسد که فریاد انا بقیه الله رو بشنویم .

آخرین نظرات
پیوندها