چند وقت پیش خواهرم دفاتر سرکار قبلیمون داشت ورق میزد ، و ازحقایق میگفت ....
اینکه مدیر قبلیمون وقتی من میخواستم بروم ناراحت میشه گریه میکنه
میگه یه کاری کنید که بمونه .... منظورش من بودم .....
بعد از۳ سال نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت
بخندم یا گریه کنم ....
کینه تو دلم باشه یا نباشه .....
نمی دونم چون همه همه تلاش کردن که نباشم ....
البته اصلا پشیمون نیستم
اصلا تمام آرزوهایی که دوست داشتم در آکادمی برگزار کنم الان دارم انجام می دم
اصلا پشیمون نیستم از نبودن و رفتنم
اما ...
نمی دونم
چه بگویم
شما کمکم کنید ؟