نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

سلام خوش آمدید

چند وقت پیش خواهرم دفاتر سرکار قبلیمون داشت ورق میزد ، و ازحقایق میگفت ....

اینکه مدیر قبلیمون وقتی من میخواستم بروم ناراحت میشه گریه میکنه 

میگه یه کاری کنید که بمونه .... منظورش من بودم .....

بعد از۳ سال نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت 

بخندم یا گریه کنم ....

کینه تو دلم باشه یا نباشه .....

نمی دونم چون همه همه تلاش کردن که نباشم ....

البته اصلا پشیمون نیستم 

اصلا تمام آرزوهایی که دوست داشتم در آکادمی برگزار کنم الان دارم انجام می دم 

اصلا پشیمون نیستم از نبودن و رفتنم

اما ...

نمی دونم 

چه بگویم

شما کمکم کنید ؟

  • مهدیه(سحر) حیدری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نسیم سحر🥰

بسم رب الحسین
من ان عاشق دیوانه حسین را دوست میدارم
من ان عبد گناه کارم حسین را دوست میدارم
من ان چهره دل خونم حسین را دوست میدارم
وقتی که سخنان رهبرم رو می شنودم که می گوید این عمار تنم به لرز می افتد می فهمم که رهبرم هنوز که هنوزه عمار ندارد
ای کاش زمانی فرار رسد که فریاد انا بقیه الله رو بشنویم .

آخرین نظرات
پیوندها