نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

سلام خوش آمدید

۱۰ مطلب با موضوع «ذکر اهل بیت» ثبت شده است

انتظار

انگار میلاد امسال امام زمان یه شکل دیگه اس 

یه شکلی که امید همه همه به امشبه 

شبی که همه باهم اسمشو صدا میزنن 

بقوله یکی که میگفت شب میلاد نیست که شب بغض 

یه جورایی که بغض گلمونو گرفته داره خفه میکنه 

فقط منتظر یه تلنگریم که این بغض باز بشه 

نمیدونم انگار اسمون هم حالش این شکلیه 

اولش بارید بعد حالش بهتر شد افتابی شد اما بعدش طوفانی شد 

مثل حسه اینه که امشب روز پدرته میدونی پدرت نگاهت میکنه میخوای خودتو لوس کنی باهاش درد دل کنی

بهش بگی چی میخوای 

انگار هممون خسته ایم

امشب میدونیم اون دره بازه که بهش بگی بسه دیگه بیا

انگار امید هممون به چشمای پدرمونه 

انگار قراره اون بیاد دست مهربونیشو توی سر هممون بکشه بگه من اومدم 

انگار چشمای خسته هممون دوخته به نگاهشه 

باهاش حرف بزنیم بگیم اقا خسته ایم 

بهش بگیم مولای من بسه جدایی 

بهش بگیم یه کلام اقا خیلی دوست داریم 

اللهم عجل لولیک الفرج

  • مهدیه(سحر) حیدری
علمدار تولدت مبارک

از علمدار حرف زدن و از علمدار نوشتن کاره سختیه 

شناخت اولین بار من برمی گرده به تعزیه که از جوانمردی تعزیه حضرت عباس بود شاید جوانمردترین تعزیه ها، تعزیه های حضرت عباس باشه.

اما اولین باری که  سال ۹۱ به کربلا رفتم بزرگمردیش از گنبد و گلدسته هاش مشخص بود.

حرم حضرت عباس با حرمای دیگه متفاوت بود 

اکثرا جوان ها میومدن راز دل میکردن  خیلی بهم چسبید 

اما کربلا رفتن هربارم با دیدن گلدسته هاش خستگی از تنم در میاورد 

یکی از قوی ترین انسان های زمان خودش از لحاظ همه چیز

فقط میدونم اوردن نامش باعث ارامشم میشه ..

توی این دوره زمانه واقعا  مرد بودن وعلمدار بودن مثل حضرت عباس  احتیاجه وایسی تا ته تهش ...

مردونه پای قولت بااربابت وایسی ...

اینقدر با معرفت با غیرت باشی که کوه که چه عرض کنم ...

از پای درت نیاره 

اون موقع است که بعد ازسال ها میشه علمدار سپاه اربابت

هرجا که کم اوردم با اورد نامش و قسم دادن به ابروش به طور معجزه اسا بلند شدم

علمدارم  میلادت مبارک🎉

  • مهدیه(سحر) حیدری
میلادت مبارک

راحت بگم خیلی دوستش دارم خیلی 😍

بهم خیلی درسا توی زندگی یاد داد💌

یاد داد شجاع باشم و به اعتقاداتم پای بند👊

بهم یاد داد مردونه بایستم دربرابر هرانچه حقه✊

بهم یاد داد برای رسیدن به عشق و مقصود تلاش کنم حتی اگر کشته شوم ❤

بهم یاد داد جرات داشتم دربرابر رسیدن به هدفم😎

و اگر هر جایی دراین کره خاکی برسم او و او کنارم بوده 😊

وازش خیلی چیزا و خواستم بهم داد👏

سفینه النجاه منی 🙏

و میدونم اگر کسی به دل کسی بشینه بهش فکر کنه حتما اون هم بهش فکر میکنه😍

واون کسی نیست جز امام حسین💞

      میلادت هزاران بار برما مبارک حسین من🎉

 

  • مهدیه(سحر) حیدری

امیدوارم عزاداریهاتون قبول باشه و امام حسین خریدار دلاتوون

پنج شنبه وقتی از چیذر اومدم خونه متوجه شدم شوهرخالم از دنیا رفته 

برای همه ما باورش سخت بود

یادم اومد یه حاج آقایی گفت 

زندگی ادما رو از مرگشان متوجه بشید 

درسته شوهرخالم مرگش با ایام محرم بود و شب جمعه و با عزت ازدنیا رفت 

اما از دیروز تو فکرم 

ای کاش زندگی هامون تهش به شهادت ختم بشه 

و مثل ارباب بی کفنون مرگ با عزت نصیبمون بشه

که پیش امام حسین زمانمون مثل حضرت عباس رو سفید باشیم 

الهی آمین 

شرح قصه نیست 

و به عاشورا هرچه نزدیکتر میشویم دلمون بیشتر میگیره

امام حسین خودت هوای دلامون رو داشته باش

  • مهدیه(سحر) حیدری
سلام بر حسین

از دیروز بعد از زدن پرچمای سیاه خونه مادر بزرگم همش توی این فکر بودم که چی بنویسم از کجا بنویسم 

گاهی اوقات نوشتن برای کسی که با تمام وجودت تو زندگیت حسش میکنی خیلی سخته خیلی 

اگر بگم هر چیزی که خواستم بهم دادی دروغ نگفتم 

سال گذشته گفتم قول میدم هرجایی دنیا برسم تو درکنارم بودی 

نمیدونم از پارسال تابه الان به قولم عمل کردم یا نه؟

 اما امسال میخوام قول بدمی درکنار همه قولام قول میدم با اخلاق حسینی وارد میدون بشم میدونی که هرلحظه اش اولین جنگ با خود خودم ....

هر سال نسبت به گذشته به یقین میرسم که اشتباه نرفتم وقطعا نزدیکترین راه تو هستی 

اما الان تو مسیر هیئت چیذرم دوست دارم امسال یه جور متفاوت تر با سال گذشته برات عزاداری کنم و و با تمام وجودم بگم حسین دوست دارم 

  • مهدیه(سحر) حیدری
شعرهای انتظار
خدا کند که رضایم فقط رضای تو باشد  هوای نفس نباشد همه هوای تو باشد 
 خداکند که گزارت فِتد به منظر چشمم  که سجده گاه نمازم به جای پای تو باشد 
 خدا کند که اماما دلم برای تو باشد  کسی دراو ننشیند همیشه جای تو باشد 
 خداکند که نفروشم دِگر به غیر تو جان را  که جان و هر چه که دارم همه فدای تو باشد 
 منم مریض و توهستی طبیب درد درونم  عنایتی که شفایم فقط شفای تو باشد 
 فدای خاک ره تو وجود عالم و آدم  وجود عالم امکان به اِتکای تو باشد 
 خدا کند که بدانم نشانه ای زمکانت  که درب جنتِ رضوان دَر سرای تو باشد 
 خدا کند که شوم من فدای راه و فنایت  با سعادت آن جان که او فنای تو باشد 
 گذشت عمر و ندیدم زمان و وقت ظهورت  دعا نما که ظهور تو با دعای تو باشد 
 خدا کند که ولای تو دردلم بنشیند  که بندگی و عبادت فقط ولای تو باشد 
 ندارد غصه ای انوار به روزگار اماما  اگر که درهمه ی عمر فقط گدای تو باشد 
سید بهاالدین انوار

  • مهدیه(سحر) حیدری
از اون مداحی های خاطره انگیزه
یه روز من و رفیق جااان برحسب دل گرفتگی یهوویی تصمیم گرفتیم بریم گلزار
خیلی خلوت بود اما خیلی خوش گذشت 
تو قطعه سرداران تو اون خلوتی یه ماشین اقاهه این مداحی گذاشته بود
وحسابی حال وهوامون عوض شد چون واقعاااا حرف دل بود
وقتی حرف از ته دل باشه لاجرم به دل نشیند😍


امیدوارم حال و هوای دل  شما هم عوض بشه 
خیلییی التماس دعااا👋
  • مهدیه(سحر) حیدری

آقا بیا دارد زمان آمدنت دیر میشود 

در انتهای جمعه های بی تودلم پیر میشود


دلگیری عصرهرجمعه جانم راگرفت 

آقابیا ازجمعه های بی تودلم سیر میشود


این عصر و این غریبی و این بی تابی دلم 

این قطره های اشکی که برگونه زنجیر میشود


گویا کسی دلش گرفته از غریبی زمان 

آقاببخش این جمعه هم نیامدنت تقدیر میشود


برای دلگیری دلم این شعر چاره شد 

بازهم نیامدنت در غزل تفسیر میشود  


اقابیا دارد زمان آمدنت دیر میشود

درعصر جمعه های بی تو قلم گیر میشود


نام شعر:جمعه های بی تو

شاعر:عطیه نادریان


  • مهدیه(سحر) حیدری

برای رفتن از دنیا فقط یک توشه میخواهم 

از گوشه گوشه ی دنیافقط شش گوشه میخواهم

نگاهم کن کمی آقا که من لبریز از دردم 

شبیه فصل پاییزم خزان را دیده و زردم

مرادریاب اربابم که من لبریز احساسم 

تامل میکنم هرشب میان صحن عباسم

دلم تنگِ حرم گشته کمی آشفته احوالم 

و من جا مانده ای هستم که از این دردمینالم

قبولم کن که من زائر به دشت کربلا باشم  

پیاده اربعین آقا به صحن با صفا باشم 

تصور میکنم امشب که من ازخود جدا هستم 

 کنارصحن عباس وحسین خون خداهستم 

سلامی از ره دورو سلامی بادلی پرخون 

تولیلای منی آقا منم یک شاعر مجنون 

#نام شعر:شش گوشه

#شاعر:عطیه نادریان

  • مهدیه(سحر) حیدری

عاقبت بادل خون راهی مشهد شده ام

من که لب ریز از این گریه بی حدشده ام

بادلی شکسته و حال خراب آمده ام 

 خسته وغم زده باگریه ناب آمده ام 

آمدم گوشه صحنت که نگاهم بکنی 

یارضا گویم و تو نظربه حالم بکنی

آمدم پیش خودت بلکه شکایت بکنم 

ازغریبی خودم  سخت حکایت بکنم

آمدم ضامن من شی و دلم خوب شود 

بلکه از محنت و غم کم شه ومطلوب شود 

حال و احوال گدایت به خدا جالب نیست 

پای من جزحرمت نیمه شب راقب نیست 

آمدم تذکره کرب و بلا را بدهی 

اذن دیدارضریح باصفارابدهی

بادلی پراز غریبی و گناه آمده ام 

تونگاه کن به دلم گرچه سیاه آمده ام

#نام شعر:یا رضا

#شاعر:عطیه نادریان

  • مهدیه(سحر) حیدری
نسیم سحر🥰

بسم رب الحسین
من ان عاشق دیوانه حسین را دوست میدارم
من ان عبد گناه کارم حسین را دوست میدارم
من ان چهره دل خونم حسین را دوست میدارم
وقتی که سخنان رهبرم رو می شنودم که می گوید این عمار تنم به لرز می افتد می فهمم که رهبرم هنوز که هنوزه عمار ندارد
ای کاش زمانی فرار رسد که فریاد انا بقیه الله رو بشنویم .

آخرین نظرات
پیوندها