اون زمانی که تصمیم گرفتم تغییر رشته بدم وبه دنبال علاقه ام وراحت تر بگم عشقم برم خب مثل خیلی چیزا مخالفت هایی همراه بود اما مهم خودم بودم و مهم اون چیز و اون عشقی که در من وجود داشت
اولین مرکز مشاوره که رفتم ببینم ایا واقعا درست انتخاب کردم یا نه ؟
گفت خیلی قوی باید باشی
این قدر قوی که
اگر زنی مردشو در حال خیانت در خونه اش ببینه بتونی اروم کنی
خیلی سخته
اما سخت تر از این هم وجود داره
تصمیم گرفتم تست استعداد شناسی بدم و در تستم روانشناسی و مشاوره ۹۹ درصد شد ای تی و کامپیوتر سی درصد 😅
اما خب انتخاب مسیرم با مخالفت هایی همراه بود و هست حتی این گونه گفتن که همه روانشناس ها خودشون دیوانن 😐
و چون عشق علاقه ام نسبت بهش زیاده مخالفت ها کمتر شد و همه اون مخالفت ها باعث شد کنار بایستن 😉
وقتی وارد شدم خیانت مسئله ی بزرگ نبود
با کیس هایی روبه رو شدم که واقعا نمیتونم بگم اما خیلی برام دردناک بود
توی اردوی سیستان وقتی دختر نوجوان بهت اعتماد کرد رازشو گفت فهمیدم واقعا همون جایی که میخوامه دختری که تصمیم به خودکشی گرفته بود و پیش اومد تا ارومش کنم
وشاید دردناک ترین برای من دختری بود که ۵ سال عاشق پسر عمش بود پسر عمش ازدواج میکنه با خانمش بیشتر اوقات خونه دخترخانمه بوده وقتی اومد پیشم بغض ۵ سالش شکست و گریه کرد
وخیلی موارد