امروز یک مقاله روانشناسی میخوندم
که نوشتم گاهی اوقات یک سری عکاسا یا یک سری پیاما
یک سری حرف ها به دل ادم می شینه
چون شخص فرستنده با دلش کار کرده
واقعا این طوریه
حتی اینکه اگر کسی یهوویی به فکرتون اومد یا به ذهنتون اومد بدونید اون هم بیاد شماس
امروز یک مقاله روانشناسی میخوندم
که نوشتم گاهی اوقات یک سری عکاسا یا یک سری پیاما
یک سری حرف ها به دل ادم می شینه
چون شخص فرستنده با دلش کار کرده
واقعا این طوریه
حتی اینکه اگر کسی یهوویی به فکرتون اومد یا به ذهنتون اومد بدونید اون هم بیاد شماس
انگار میلاد امسال امام زمان یه شکل دیگه اس
یه شکلی که امید همه همه به امشبه
شبی که همه باهم اسمشو صدا میزنن
بقوله یکی که میگفت شب میلاد نیست که شب بغض
یه جورایی که بغض گلمونو گرفته داره خفه میکنه
فقط منتظر یه تلنگریم که این بغض باز بشه
نمیدونم انگار اسمون هم حالش این شکلیه
اولش بارید بعد حالش بهتر شد افتابی شد اما بعدش طوفانی شد
مثل حسه اینه که امشب روز پدرته میدونی پدرت نگاهت میکنه میخوای خودتو لوس کنی باهاش درد دل کنی
بهش بگی چی میخوای
انگار هممون خسته ایم
امشب میدونیم اون دره بازه که بهش بگی بسه دیگه بیا
انگار امید هممون به چشمای پدرمونه
انگار قراره اون بیاد دست مهربونیشو توی سر هممون بکشه بگه من اومدم
انگار چشمای خسته هممون دوخته به نگاهشه
باهاش حرف بزنیم بگیم اقا خسته ایم
بهش بگیم مولای من بسه جدایی
بهش بگیم یه کلام اقا خیلی دوست داریم
اللهم عجل لولیک الفرج
راحت بگم خیلی دوستش دارم خیلی 😍
بهم خیلی درسا توی زندگی یاد داد💌
یاد داد شجاع باشم و به اعتقاداتم پای بند👊
بهم یاد داد مردونه بایستم دربرابر هرانچه حقه✊
بهم یاد داد برای رسیدن به عشق و مقصود تلاش کنم حتی اگر کشته شوم ❤
بهم یاد داد جرات داشتم دربرابر رسیدن به هدفم😎
و اگر هر جایی دراین کره خاکی برسم او و او کنارم بوده 😊
وازش خیلی چیزا و خواستم بهم داد👏
سفینه النجاه منی 🙏
و میدونم اگر کسی به دل کسی بشینه بهش فکر کنه حتما اون هم بهش فکر میکنه😍
واون کسی نیست جز امام حسین💞
میلادت هزاران بار برما مبارک حسین من🎉
از دیروز بعد از زدن پرچمای سیاه خونه مادر بزرگم همش توی این فکر بودم که چی بنویسم از کجا بنویسم
گاهی اوقات نوشتن برای کسی که با تمام وجودت تو زندگیت حسش میکنی خیلی سخته خیلی
اگر بگم هر چیزی که خواستم بهم دادی دروغ نگفتم
سال گذشته گفتم قول میدم هرجایی دنیا برسم تو درکنارم بودی
نمیدونم از پارسال تابه الان به قولم عمل کردم یا نه؟
اما امسال میخوام قول بدمی درکنار همه قولام قول میدم با اخلاق حسینی وارد میدون بشم میدونی که هرلحظه اش اولین جنگ با خود خودم ....
هر سال نسبت به گذشته به یقین میرسم که اشتباه نرفتم وقطعا نزدیکترین راه تو هستی
اما الان تو مسیر هیئت چیذرم دوست دارم امسال یه جور متفاوت تر با سال گذشته برات عزاداری کنم و و با تمام وجودم بگم حسین دوست دارم
یه روزی یه زمانی یه نفری گفت اگر اقاامام زمان بیاد چه کار می کنی ؟
منم گفتم: خوشحالی
گفت: نه اگر صدای انا بقیه الله رو از مکه بشنوی چکار میکنی؟
گفتم:خب میرم
گفت :اگرپدرت نذاشت چی؟
گفتم :خب احترام به پدر واجبه اما اون اقا امام زمانه
گفت:خب اخرش
گفتم :نه نمیرم خب پدرمه
گفت:اقاامام زمان پس چی؟
گفتم:خب میرم
گفت :نه نمیشه دیگه تکلیف خودتو مشخص کن
اون موقع اینقدر عاشق نبودم فقط در حد حرف همین بس
تا اینکه فهمیدم برای جهاد اجازه لازم نیست
یادمه یکی از دوستانم بهم گفت ساکمو بستم تا اقا بیاد
این روزا درگیر کارای جهادی بودم متاسفانه ومتاسفانه باز کم کاری از سمت مسئولین که چی بگم
ساکمون امادس برای رفتن
اما زمانش معلوم نیست
شاید اون روز قدر این جمله رو نمیدونستم اما الان واقعا میفهمم که اماده بودن منتظر بودن و هر لحظه چشم گوشمون منتظر فرماندت باشه یعنی چی ؟
لطفا برای حال دلمون یه حمد بخونید
اللهم عجل الولیک الفرج بحق زینب
عاقبت بادل خون راهی مشهد شده ام
من که لب ریز از این گریه بی حدشده ام
بادلی شکسته و حال خراب آمده ام
خسته وغم زده باگریه ناب آمده ام
آمدم گوشه صحنت که نگاهم بکنی
یارضا گویم و تو نظربه حالم بکنی
آمدم پیش خودت بلکه شکایت بکنم
ازغریبی خودم سخت حکایت بکنم
آمدم ضامن من شی و دلم خوب شود
بلکه از محنت و غم کم شه ومطلوب شود
حال و احوال گدایت به خدا جالب نیست
پای من جزحرمت نیمه شب راقب نیست
آمدم تذکره کرب و بلا را بدهی
اذن دیدارضریح باصفارابدهی
بادلی پراز غریبی و گناه آمده ام
تونگاه کن به دلم گرچه سیاه آمده ام
#نام شعر:یا رضا
#شاعر:عطیه نادریان