نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

سلام خوش آمدید

۲۷ مطلب با موضوع «منتظر نگاهتم» ثبت شده است

از اون مداحی های خاطره انگیزه
یه روز من و رفیق جااان برحسب دل گرفتگی یهوویی تصمیم گرفتیم بریم گلزار
خیلی خلوت بود اما خیلی خوش گذشت 
تو قطعه سرداران تو اون خلوتی یه ماشین اقاهه این مداحی گذاشته بود
وحسابی حال وهوامون عوض شد چون واقعاااا حرف دل بود
وقتی حرف از ته دل باشه لاجرم به دل نشیند😍


امیدوارم حال و هوای دل  شما هم عوض بشه 
خیلییی التماس دعااا👋
  • مهدیه(سحر) حیدری

روز مرگم خاطراتم را کنارم خاک کن
جسم و روحم راهمان دم هدیه برافلاک

من که خود#دل کندم ازدنیای بی چون و چرا
خواهشا اشکی نریز و چشم خود را پاک کن

عاقبت جز این دوسوره نیست حرفی بین ما
راهی ام کن تربت و یک تن کفن درساک کن

میروم برروی دستانی که چوبم میزدند
لااقل اینجا برایم سینه ات را چاک کن

بعد من با دفتر شعرم بیا ای خوب من
بیتی از اشعار من بر روی قبرم لاک کن

خاک پایت گشته ام سردار رویاهای من
حمد و الرحمن برای دختری غمناک کن

سوختم درحسرت وصلت ولی حالا بیا
پیکرم را با دودستت در میان خاک کن

#نام شعر: دل کندم
#شاعر:عطیه نادریان

  • مهدیه(سحر) حیدری

آقا بیا دارد زمان آمدنت دیر میشود 

در انتهای جمعه های بی تودلم پیر میشود


دلگیری عصرهرجمعه جانم راگرفت 

آقابیا ازجمعه های بی تودلم سیر میشود


این عصر و این غریبی و این بی تابی دلم 

این قطره های اشکی که برگونه زنجیر میشود


گویا کسی دلش گرفته از غریبی زمان 

آقاببخش این جمعه هم نیامدنت تقدیر میشود


برای دلگیری دلم این شعر چاره شد 

بازهم نیامدنت در غزل تفسیر میشود  


اقابیا دارد زمان آمدنت دیر میشود

درعصر جمعه های بی تو قلم گیر میشود


نام شعر:جمعه های بی تو

شاعر:عطیه نادریان


  • مهدیه(سحر) حیدری

برای رفتن از دنیا فقط یک توشه میخواهم 

از گوشه گوشه ی دنیافقط شش گوشه میخواهم

نگاهم کن کمی آقا که من لبریز از دردم 

شبیه فصل پاییزم خزان را دیده و زردم

مرادریاب اربابم که من لبریز احساسم 

تامل میکنم هرشب میان صحن عباسم

دلم تنگِ حرم گشته کمی آشفته احوالم 

و من جا مانده ای هستم که از این دردمینالم

قبولم کن که من زائر به دشت کربلا باشم  

پیاده اربعین آقا به صحن با صفا باشم 

تصور میکنم امشب که من ازخود جدا هستم 

 کنارصحن عباس وحسین خون خداهستم 

سلامی از ره دورو سلامی بادلی پرخون 

تولیلای منی آقا منم یک شاعر مجنون 

#نام شعر:شش گوشه

#شاعر:عطیه نادریان

  • مهدیه(سحر) حیدری

عاقبت بادل خون راهی مشهد شده ام

من که لب ریز از این گریه بی حدشده ام

بادلی شکسته و حال خراب آمده ام 

 خسته وغم زده باگریه ناب آمده ام 

آمدم گوشه صحنت که نگاهم بکنی 

یارضا گویم و تو نظربه حالم بکنی

آمدم پیش خودت بلکه شکایت بکنم 

ازغریبی خودم  سخت حکایت بکنم

آمدم ضامن من شی و دلم خوب شود 

بلکه از محنت و غم کم شه ومطلوب شود 

حال و احوال گدایت به خدا جالب نیست 

پای من جزحرمت نیمه شب راقب نیست 

آمدم تذکره کرب و بلا را بدهی 

اذن دیدارضریح باصفارابدهی

بادلی پراز غریبی و گناه آمده ام 

تونگاه کن به دلم گرچه سیاه آمده ام

#نام شعر:یا رضا

#شاعر:عطیه نادریان

  • مهدیه(سحر) حیدری

کناربسترجانماز و تسبیحم
دوباره خیسی چشم وبه توبه تسلیمم

دوباره حال غریب و هوا هوای سحر
نوای هق هق خسته میان اشک بصر

دوباره سجده به تربت دوباره اشک نیاز
من وهوای خدادر قنوت سبز نماز

درون سجده های پرگداز پرتکرار
نفس نفس زدنای عمیق پر اصرار


تورا دوباره طلب کردم از خدای سما
خداکند که بیایی به التماس و دعا

خدا کند که ببینم دوباره روی تورا
قسم به حرمت عشقت فقط دوباره بیا

#نام شعر:هوای سحر
#شاعر:عطیه نادریان

  • مهدیه(سحر) حیدری


بازهم حسِ تو در دفترِ دل سَرد شده
لقبم بعد تویک شاعرشبگرد شده

جوهر ِ یادتو سرریز شده از قلمم
بازآغوش غزل مرهم این دردشده

نگرانم نکندقصه به آخر نرسد
بازآوارِ سرم خاطرِ یک مرد شده

گریه درنیمه شب حال قشنگی ست ولی
بعدتو خنده ز کام لب من طرد شده

ارغوانی شدن زندگی ام دست توبود
آه درحسرت تو رنگ رخم زرد شده

رفتی و باز ندیدی که چه آمدبه سرم
به خدا ذکر قنوتم همه برگرد شده

نفسم در پسِ اشعار خزان بند آمد
غصه های دل من قصه ی یک مرد شده

#نام شعر:آغوش غزل
#شاعر:عطیه نادریان

  • مهدیه(سحر) حیدری
نسیم سحر🥰

بسم رب الحسین
من ان عاشق دیوانه حسین را دوست میدارم
من ان عبد گناه کارم حسین را دوست میدارم
من ان چهره دل خونم حسین را دوست میدارم
وقتی که سخنان رهبرم رو می شنودم که می گوید این عمار تنم به لرز می افتد می فهمم که رهبرم هنوز که هنوزه عمار ندارد
ای کاش زمانی فرار رسد که فریاد انا بقیه الله رو بشنویم .

آخرین نظرات
پیوندها