نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

نسیم سحر🥰

یاحضرت زهرا سلام الله علیها

سلام خوش آمدید

برای رفتن از دنیا فقط یک توشه میخواهم 

از گوشه گوشه ی دنیافقط شش گوشه میخواهم

نگاهم کن کمی آقا که من لبریز از دردم 

شبیه فصل پاییزم خزان را دیده و زردم

مرادریاب اربابم که من لبریز احساسم 

تامل میکنم هرشب میان صحن عباسم

دلم تنگِ حرم گشته کمی آشفته احوالم 

و من جا مانده ای هستم که از این دردمینالم

قبولم کن که من زائر به دشت کربلا باشم  

پیاده اربعین آقا به صحن با صفا باشم 

تصور میکنم امشب که من ازخود جدا هستم 

 کنارصحن عباس وحسین خون خداهستم 

سلامی از ره دورو سلامی بادلی پرخون 

تولیلای منی آقا منم یک شاعر مجنون 

#نام شعر:شش گوشه

#شاعر:عطیه نادریان

  • مهدیه(سحر) حیدری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نسیم سحر🥰

بسم رب الحسین
من ان عاشق دیوانه حسین را دوست میدارم
من ان عبد گناه کارم حسین را دوست میدارم
من ان چهره دل خونم حسین را دوست میدارم
وقتی که سخنان رهبرم رو می شنودم که می گوید این عمار تنم به لرز می افتد می فهمم که رهبرم هنوز که هنوزه عمار ندارد
ای کاش زمانی فرار رسد که فریاد انا بقیه الله رو بشنویم .

آخرین نظرات
پیوندها